جستجو
فارسی
  • English
  • 正體中文
  • 简体中文
  • Deutsch
  • Español
  • Français
  • Magyar
  • 日本語
  • 한국어
  • Монгол хэл
  • Âu Lạc
  • български
  • Bahasa Melayu
  • فارسی
  • Português
  • Română
  • Bahasa Indonesia
  • ไทย
  • العربية
  • Čeština
  • ਪੰਜਾਬੀ
  • Русский
  • తెలుగు లిపి
  • हिन्दी
  • Polski
  • Italiano
  • Wikang Tagalog
  • Українська Мова
  • دیگران
  • English
  • 正體中文
  • 简体中文
  • Deutsch
  • Español
  • Français
  • Magyar
  • 日本語
  • 한국어
  • Монгол хэл
  • Âu Lạc
  • български
  • Bahasa Melayu
  • فارسی
  • Português
  • Română
  • Bahasa Indonesia
  • ไทย
  • العربية
  • Čeština
  • ਪੰਜਾਬੀ
  • Русский
  • తెలుగు లిపి
  • हिन्दी
  • Polski
  • Italiano
  • Wikang Tagalog
  • Українська Мова
  • دیگران
عنوان
رونویس
برنامه بعدی
 

چرخه تناسخ: درس‌هایی از کارما درمورد بی رحمی، قسمت ۱ از ۲.

جزئیات
دانلود Docx
بیشتر بخوانید
داستان‌های تناسخ در طول تاریخ همیشه جذاب بوده‌اند و گواهی قانع‌کننده‌ از قانون علت و معلول هستند که غالبا در آموزه‌های اساتید روشن‌ضمیر مورد تأکید قرار گرفته‌اند. در این بین، داستان استاد بزرگوار "چین کهون" (گیاهخوار) که در دهه ۱۹۸۰ در چین مطرح شد، یکی از واضح‌ترین مثال‌ها محسوب می‌شود. او در مدیتیشن عمیق، سفر تناسخ خود را در طی ۶۰۰ سال تجربه کرد.

راهب "چین کونگ" در خانواده فئودال "لی" متولد شد. در ماه مارس ۱۹۸۹، با رضایت همسر و فرزندانش از دنیا دست کشید و به بودیسم پناه برد. دقیقا درک نمی‌کرد که چرا فکر می‌کرد باید چنین کاری انجام دهد، گویی سرنوشتی بود که هنوز از زندگی قبلی کامل نشده بود. در غروب ۲۵ آگوست ۱۹۹۲، آشکار شد که چرا مقدر شده بود که راهب "چین کونگ"، دنیا را ترک کرده و راه رهبانی را دنبال کند. راهب "چین کونگ" پس از ادای احترام به بودا وارد مدیتیشن عمیق شد. دید درونی‌اش باز شد و به او اجازه داد تا شاهد زندگی‌های متفاوتی باشد که در تناسخ‌های گذشته زیسته بود.

در اولین زندگی خود، راهبی جوان بود که فقط ۲۰ سال داشت، ۳ عهد بزرگ را پذیرفته بود و بیش از ۲۰ سال با پشتکار ممارست کرد. در جریان مطالعه بودیسم و ممارست خود، کارهای خوب بسیاری انجام داد و اجر زیادی جمع کرد. هرچند جسمش به زندگی رهبانی وارد شده بود، روحش با وابستگی به جهان مادی و آرزوی برکت زندگی انسانی، تیره و تار شد. چون دلش قرص نبود، نهایتا نتوانست از ۶ قلمرو سامسارا فرار کند و به ۳ دروازه جهنم سقوط کرد و رنج کشید.

در آن جلسه مدیتیشن، راهب "چین کونگ" بینش‌هایی نیز درباره زندگی دومش کسب کرد، که در آن همچنان اجرهای زندگی رهبانی اولش را درو می‌کرد. او در یک خانواده ثروتمند و شریفی متولد شد، و به یک لرد جوان اشراف زاده‌ تبدیل شد. هر روز زندگی لذت‌بخش و تجملاتی داشت، و ۸ خدمتکار به او رسیدگی می‌کردند. اما این تمام ماجرا نبود - - او که شدیدا سودای شهرت و ثروت داشت، کارهای نادرست زیادی انجام داد.

در زندگی سومش، دوباره در خانواده‌ای قدرتمند و ثروتمند متولد شد، و به ژنرالی قدرتمند تبدیل شد که یک مافوق داشت، اما مافوق تعداد بیشمار دیگری بود. هرچند او که عطش قدرت کورش کرده بود، دست به اعمال وحشیانه و غیرانسانی زد، و تمام اجر انباشته‌‌شده‌اش را به طور کامل از بین برد. در این زمان، ۲۴ خدمتکار داشت، اما زندگی‌اش پر از رسوایی و جنجال بود. نه ‌تنها ثروت و تجملاتش بی‌پایان بود، بلکه بهترین غذاها را می‌خورد بدون اینکه کمبودی داشته باشد. او که زمانی ژنرال محترم و شریفی بود، به تدریج کنترل خود را از دست داد. در انتها، او که به دنبال لذت بود، صرفا برای ارضاء هوس شخصی‌اش، با دستور مجازات افراد متعدد، صدمات بسیار زیادی به بار آورد. حتی تا جایی پیش رفت که سر مردم بی‌گناه را قطع کرد تا برای سرگرمی ​​سرشان را به داخل رودخانه بیندازد.

راهب "چین کونگ" به خاطر کارمای سنگین جمع شده از دو زندگی قبلی، پس از مرگ، به ۳ دروازه جهنم انداخته شد و بارها به صورت اشخاص-حیوان مختلف تناسخ پیدا کرد. این مجازات‌های سخت بهای جنایاتی بود که در زندگی‌های گذشته‌اش مرتکب شده بود. در میان این تناسخ‌ها، ۳ بار به عنوان یک وزغ متولد شد. به خاطر سرهایی که در دوران ژنرال بودنش قطع کرده بود، به شکل وزغی متولد شد که گردن نداشت. بعلاوه، مجازات‌های وحشتناک زیادی را تحمل کرد، مانند ضرب و شتم، زنده اسیر شدن، سر بریدن و پوست کندن، همه برای پرداخت بدهی‌های‌ زندگی گذشته.

بعلاوه به خاطر عادت شکم‌پرستی‌اش باید عذاب بیشتری می‌کشید، و مجبور شد ۴ بار به عنوان مرغ وحشی تناسخ پیدا کند که مجبور بود در شرایطی سخت از خودش مراقبت کند و طعمه موجودات دیگر شود. با وجود رنج‌های بی‌شماری که در ۷ زندگی به عنوان شخص-حیوان کشیده بود، بدهی کارمایی‌اش کاملا صاف نشده بود که منجر به ۳ تناسخ دیگر به عنوان خوک شد، تا عواقب زندگی گذشته‌اش را تحمل کند. او که بسیار پرخور بود و تنبلی‌اش می‌شد آشپزی کند، فقط دراز می‌کشید و منتظر می‌شد تا برایش غذا بیاورند. او نه‌ تنها مجبور شد غذای فاسد و مانده بخورد بلکه در زندگی‌اش بعنوان خوک رنج کتک خوردن و قصابی را هم تحمل کرد و تاوان اعمال شیطانی که در ۲ زندگی قبلی به خاطر شکم‌پرستی مرتکب شده بود را هم پس داد.

می‌توانیم ببینیم که به لطف اقبالی که با تلاش برای ممارست در زندگی اولش کسب کرده بود، در دو زندگی بعدی از چیزهای خوبی برخوردار شد، گرچه در آن زمان کاملا خالص نبود. هرچند دقیقا همین برکت‌ها او را به زیاده‌خواهی و تنزل کشاند و به اعمال شیطانی بی‌شماری منجر شد که عواقب شدیدی در پی داشت و باعث شد ۱۰ زندگی بعدی‌اش را به عنوان شخص-حیوان بگذراند.

راهب "چین کونگ" پس از تجربه ۱۳ عمر تناسخ در بیش از ۶۰۰ سال، به درک عمیقی از قانون علت و معلول دست یافت. احساس خوشبختی ‌کرد از اینکه بذرهای خوبی دوباره در زندگی فعلی‌اش جوانه زده است. این بیداری باعث شد به راه ممارست بازگردد تا مطابق آموزه‌های بودا از دنیا چشم‌پوشی کرده و خالصانه به دنبال رهایی باشد.

بودیسم به ما یاد می‌دهد که: "برای تولد در سرزمین پاک، نمی‌توان به مقداری سابقه نیک، برکت و قرابت تکیه کرد." این یعنی اینکه دستیابی به تولد دوباره در سرزمین پاک فقط با مقدار کمی کارمای خوب، اجر یا قرابت غیرممکن است. همین که پس از مرگ، دوباره به عنوان انسان متولد شویم، شاهکاری بسیار دشوار است. با چالش‌های بی‌شماری روبرو می‌شوید تا صرفا به عنوان انسان متولد شوید، پس چرا راه ممارست صادقانه را در آغوش نگیرید و با جدیت به دنبال رهایی نباشید؟ داستان راهب "چین کونگ" درک ما را از اهمیت زندگی انسانی عمیق‌تر می‌کند. با این وجود گران‌بها، باشد که با جدیت و برای رسیدن به آزادی و بازگشت به خود حقیقی‌مان ممارست کنیم.

استاد اعظم چینگ های (وگان) بارها بر اهمیت قانون علت و معلول تأکید کرده‌اند. بیایید با شنیدن سخنرانی ایراد شده در ماه مه ۱۹۹۹ در آتن، یونان، از بینش ایشان در این زمینه بهره‌مند شویم.

شما قبلا درباره تناسخ به ما گفتید و اینکه ارواح می‌توانند انتخاب کنند که تناسخ پیدا کنند یا نه. آن‌ها آزادانه انتخاب می‌کنند. پس قانون کارما (جزا و پاداش) چیست؟ و در هر تناسخ چه چیزهایی باید بیاموزیم؟

در واقع، مجبور نیستیم اینجا چیزی بیاموزیم. فقط باید آنچه می‌دانیم را یادمان باشد. و در مورد قانون کارما (جزا و پاداش)، هرکاری که در این دنیا می‌کنیم، بر ما تأثیر می‌گذارد، به خودمان بازگرد. و بعضا ما را تا پس از زندگی جسمانی هم دنبال می‌کند. البته اگر روشن‌ضمیر نباشیم، همه‌جا به دنبالمان خواهد آمد. زیرا قانون علت و معلول می‌گوید هر چه بکارید، همان را درو خواهید کرد. اما گاهی تأثیرش، سریعا پیش از مرگ ما بازنمی‌گردد، پس همچنان وجود دارد و قطعا باید به آن رسیدگی کنیم. در زمان مرگ، روح می‌تواند انتخاب کند که در هرجایی که مایل است تناسخ پیدا کند و این همیشه صادق است. اما چون روح، کاملا عالم و عادل است، اگر بداند در طول عمر کاری انجام داده است که برای وضعیتی بالاتر، یا بٌعدی بالاتر مناسب نیست، آنوقت خودش جایی را برای تناسخ انتخاب می‌کند که شرایط مناسبی برای رفع این بدهی یا تعهد فراهم کند. به همین خاطر گفتم که فقط افراد روشن‌ضمیر انتخاب بالاتر یا پایین‌تری دارند زیرا آن‌ها می‌توانند واقعا انتخاب کنند.
به اشتراک گذاری
به اشتراک گذاشتن در
جاسازی
شروع در
دانلود
موبایل
موبایل
آیفون
اندروید
تماشا در مرورگر موبایل
GO
GO
Prompt
OK
اپلیکیشن
«کد پاسخ سریع» را اسکن کنید یا برای دانلود، سیستم تلفن را به درستی انتخاب کنید
آیفون
اندروید