جستجو
فارسی
  • English
  • 正體中文
  • 简体中文
  • Deutsch
  • Español
  • Français
  • Magyar
  • 日本語
  • 한국어
  • Монгол хэл
  • Âu Lạc
  • български
  • Bahasa Melayu
  • فارسی
  • Português
  • Română
  • Bahasa Indonesia
  • ไทย
  • العربية
  • Čeština
  • ਪੰਜਾਬੀ
  • Русский
  • తెలుగు లిపి
  • हिन्दी
  • Polski
  • Italiano
  • Wikang Tagalog
  • Українська Мова
  • دیگران
  • English
  • 正體中文
  • 简体中文
  • Deutsch
  • Español
  • Français
  • Magyar
  • 日本語
  • 한국어
  • Монгол хэл
  • Âu Lạc
  • български
  • Bahasa Melayu
  • فارسی
  • Português
  • Română
  • Bahasa Indonesia
  • ไทย
  • العربية
  • Čeština
  • ਪੰਜਾਬੀ
  • Русский
  • తెలుగు లిపి
  • हिन्दी
  • Polski
  • Italiano
  • Wikang Tagalog
  • Українська Мова
  • دیگران
عنوان
رونویس
برنامه بعدی
 

«صلح»: دیدی وسیع تراز خدمات عمومی، قسمت ۲ از ۱۰

جزئیات
دانلود Docx
بیشتر بخوانید

با تهاجم به کشور کوچک تایوان (فورموسا)، چیزی عاید چینی ها نمیشود. تایوانی ها میتوانند به تنهایی خوب عمل کنند و از دولت چین چیزی نمیخواهند. آنها مستقل بوده اند و از خودشان مراقبت کرده اند و هرگز برای چین مشکل ایجاد نکردند.

با تهاجم به کشور کوچک تایوان (فورموسا)، چیزی عاید چینی ها نمیشود. تایوانی ها میتوانند به تنهایی خوب عمل کنند و از دولت چین چیزی نمیخواهند. آنها مستقل بوده اند و از خودشان مراقبت کرده اند و هرگز برای چین مشکل ایجاد نکردند. از اینرو فکر نمیکنم که چینی ها بخواهند جنگ کنند یا به طریقی به تایوانی ها آسیب برسانند. فکر میکنم مردم تایوان (فورموسا) نباید زیاد نگران باشند و نباید کار خشم برانگیزی انجام دهند یا برای دولت چین بهانه ای ایجاد کنند تا بر خلاف خواست خود جنگی ناراحت کننده را راه بیندازد. چون اگر به تایوان (فورموسا) هجوم ببرند و با این کشور جنگ کنند، ۲۳ میلیون روح مردم تایوان ناله و زاری میکنند، رنج میکشند و از اینرو به بهشت و زمین دعا میکنند و دولت چین و رهبران آن را لعن و نفرین می نمایند. و مردم چین هم که به ارتش فراخوانده می شوند، مجروح میشوند و می میرند و دو طرف، به هر حال آسیب هایی متحمل میشوند. مردم چین مدت خیلی زیادی است که تحت رهبری خوب دولت چین، از صلح لذت می برند. آنها به انرژی و فضای جنگ گونه عادت ندارند و وقتی ببینند که در جایی خون جاری میشود و برادران و خواهران این چنین همدیگر را میکشند، آنها هم حس خوبی نخواهند داشت. دیگر با دولت شان سازگار نخواهند بود و در مورد دولت نظر خوبی نخواهند داشت. شاید به بهشت و زمین نیز دعا کنند تا کاری برای توقف جنگ انجام دهند. به همین خاطر، بهشت ها مداخله میکنند و برای رهبران دولت چین مشکل ایجاد میکنند و این بر اساس تعالیم بودایی کارما، یا تعالیم مسیحی است که میگویند: "هر چه بکارید، همان را برداشت میکنید." "هرگز نسبت به دیگران کاری نکنید که دوست ندارید دیگران نسبت به شما انجام دهند."

همچنین به خاطر شرایط وحشتناک جنگ و رنج و خونریزی مردم شان، هر کسی که جنگ راه بیندازد، در دراز مدت باید با سوختن در جهنم بهای این کارش را می پردازد. راه فراری از آن نیست. همه این انرژی از قبل از جنگ و در حین جنگ و بعد از جنگ ایجاد میشود و این سبب میشود که رهبران جنگ بیمار شوند یا با بدشانسی بسیار روبرو شوند و به شیوه های مختلف، شکست بخورند. شاید در ابتدا برنده باشند، اما جنگ هرگز برای مشکلی پیشنهاد نشده است. و دولت چین همه اینها را به خوبی میداند. از اینرو فکر نمیکنم سعی کند از طریق روشهای مختلف به تایوانی ها (فورموسایی ها) آسیب بزند - این فقط نظر و تحلیل فروتنانه من است. چون چینی ها خیلی باهوش هستند. می بینید که دولت بر میلیاردها نفر حکومت میکند و همه در صلح به سر می برند و پیشرفته هستند، خیلی زیاد؛ آنها در جهان برترین هستند. پس باید خیلی باهوش باشند. فکر نمیکنم به طور غیر منطقی چنین ریسکی کنند تا فقط جزیره کوچک تایوان را تحت کنترل بگیرند که در هر صورت به این کار علاقه ای ندارند و میتوانند بدون جنگ هم چنین کنند. چون مردم تایوان صلح آمیز هستند؛ آنها به کسی آسیب نمی زنند. آنها سعی میکنند در حد توان شان هر چقدر میتوانند کمک کنند. از اینرو مردم تایوان از دید بهشت، اجر بسیار زیادی دارند. از اینرو هر کسی به آنها آسیب بزند برای خودش دردسر ایجاد میکند، گویی به پای خود شلیک میکند. من فکر نمیکنم هیچ دولت باهوشی که به اندازه دولت چین قوی باشد، سعی کند با جزیره کوچک تایوان جنگ به راه بیندازد. برای چه؟ آنها حتی به زمین نیاز ندارند. آنها حتی به تایوان نیاز ندارند. در تمام این مدت هرگز به تایوان نیاز نداشتند. پس هرگز به آن نیاز نخواهند داشت.

چون اگر بودایی باشند، قانون کارما را میدانند: هر چه بکارید، برداشت میکنید. هر چه نسبت به دیگران انجام دهید، به شما باز میگردد، دیر یا زود. اگر در این جهان چنین نشوید، بعد از مرگ به جهنم میروید و تا ابد رنج میکشید. کشتار انسانها، دلیلی است که این افراد به جهنم بروند. همه بودائیان این را میدانند. حتی غیر بودایی ها هم میدانند. مردم چین بودایی هستند، اما نه همه آنها، اما دولت میداند. دولت تحت رهبری عالیجناب رئیس جمهور "شی" میداند، چون رئیس جمهور کسی است که به مردم می آموزد تا از آئین بودایی، آئین سنتی آنها از خیلی خیلی وقت پیش پیروی کنند؛ از زمان بودا، از زمانیکه "سوانزانگ"، استاد بزرگ، به هند رفت و سعی کرد که سوترای بودایی را کپی کند و آن را به چین ببرد. به خاطر ترجمه چینی از سانسکریت، این همه سوترای بودایی داریم، وگرنه نمی توانستیم این همه در مورد آئین بودایی بدانیم. این به خاطر چینی هاست. این باور مذهبی سنتی شان است.

ولی در هر صورت، مردم چین لیبرال هستند. آنها دین های قدیمی دیگری مانند تائویسم، آئین کنفوسیوس و غیره را نیز دارند که همگی صلح و هماهنگی و مهربانی نسبت به همه موجودات و نسبت به دیگر انسانها را ترویج میکنند. آنها حتی ضرب المثلی دارند که میگوید تور بهشت بسیار عظیم است و وسیع به نظر میرسد، اما حتی یک پر کوچک هم نمیتواند از آن رد شود. پس نه فقط بودائیان از پیامدهای کشتار خبر دارند، چینی ها هم همینطور هستند و آنها بسیار خردمند میباشند. آنها همه این دانش را دارند، چون این یک کشور بسیار قدیمی است و سنت قدیمی و فرهنگ بسیار باستانی دارد. پس به طور ویژه عالیجناب رئیس جمهور "شی" از چین اجازه نمیدهد که حمله به تایوان (فورموسا) روی دهد. اما مردم تایوان (فورموسا) لطفاً دعا کنید. برای جهانی بهتر، برای کشوری بهتر، و برای ارتباط بهتر با برادر بزرگ تان، چین دعا کنید. دعا کنید، چون هرگز نمی توان مطمئن بود.

همه می دانند، بویژه چین بزرگ می داند، آنها میدانند که اکنون دیگر قرن بیست و یکم است. ما دیگر برای زمین [بیشتر] جنگ نمیکنیم. اگر موضوع صلح آمیز حل نمی شود، آنوقت آنرا به حال خودش بگذارید. کشورهای زیادی هستند، که با همدیگر خوب میباشند. من نتیجه آنرا دوست دارم، شیوه ای که آنها با همدیگر رفتار میکنند را. مانند فرانسه و موناکو، ایتالیا و سن مارینو، لیختن اشتاین نیز یک کشور بسیار کوچک است که در جوار سوئیس می باشد، برای مثال به این شکل. کشورهای کوچک بسیاری هستند که کوچکتر از تایوان می باشند، آنها شان و مقام خودشان را دارند. پس فکر کنم تایوان نیز باید اینطور باشد، باید مانند یک کشور مستقل باشد. حدس می زنم که کشورهای کوچک دیگری در کشورهای بزرگ وجود دارند که قبلا به آن کشورهای بزرگ تعلق داشتند و بعد آنها مستقل شدند و این چیزها. فقط همه آنها را به یاد ندارم.

نمونه هایی از کشورها یا مناطقی که در هماهنگی برادرانه هستند

- آندورا با فرانسه / اسپانیا

- تیمور شرقی و اندونزی

- اریتره و اتیوپی

- ایسلند و دانمارک

- نامیبیا و آفریقای جنوبی

- ایرلند و بریتانیا

و غیره...

مانند کره شمالی، کره جنوبی؛ و سودان جنوبی و سودان؛ و مانند مالزی و سنگاپور. آنها به این شکل برادر شدند. زیرا گاهی در خانواده، برادر بزرگ بالغ شده و مستقل است و برادر دیگر نیز میخواهد مستقل باشد، او بالغ شده و میخواهد به کارهای خود رسیدگی کند. پس تایوان هم همینطور است. حتی اگر کمی نزاع در جایی وجود دارد که بخاطر تاریخ گذشته یا مورد دیگر است، ولی تایوان دیگر بالغ شده است. آنها رئیس جمهور خودشان را دارند، پارلمان خودشان را، سنای خودشان را و دولت خودشان را و همه چیز برای مردم تایوانی خوب پیش می رود. آنها به این شکل که هستند، خوشحالند. پس شاید دولت چین یا شاید عالیجناب "شی جینپینگ" با کمکهای خارجی وقت اش گرفته شده است، برای اینکه به کشورهای بسیاری کمک کند، مانند کشورهای آفریقایی و دیگر کشورها - که من بسیار تحت تاثیر آن قرار گرفتم، زیرا آنها کشورهای فقیری هستند. پس اگر دولت چین یا رئیس جمهور به آنها کمک کند، این یعنی آنها چیزی در عوض از آنها نمیخواهند. پس، من از این کمک شریف و بی قید و شرط خیلی خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم. پس آنها با امور خارجی بسیار مشغول بوده اند و همینطور با موارد دیگر... و اکنون پاندمی و همه این چیزها است و آنها فراموش کرده اند که به تایوان نیز کمک کنند. فکر کنم به زودی، وقتی که کمتر مشغله داشته باشند، وقتی رئیس جمهور "شی جینپینگ" آنقدر مشغول موارد مشکل سازی که باری بر دوش اش هستند نباشند، آنوقت شاید بتواند به فکر کمک بیشتر به تایوان باشد، تا بیشتر توسعه یابد، تا مقامش در دنیا بهتر شود. می دانید، مثلا آوردن تایوان به سازمان ملل بعنوان یک کشور و کمک به آنها تا بیشتر مورد احترام، تحسین و ستایش باشند، آنطوریکه مردم تایوان شایسته اش هستند، زیرا آنها کارشان را خوب انجام می دهند. آنها واقعا رفتار خوبی از خود نشان داده اند. و آنها واقعا از خود مراقبت می کنند، از فقیران مراقبت می کنند و از نیازمندان مراقبت می نمایند و به هر طریقی که می توانند به کشورهای دیگر کمک می کنند. البته [کمک آنها] به بزرگی چین نیست زیرا چین برادر بزرگ است. پس در یک خانواده، اگر برادر بزرگ پولدار و مشهور و قدرتمند است، آنوقت آنها معمولا به خواهر و برادران جوانتر کمک میکنند. تایوان یک برادر کوچک یا خواهر کوچک است و هر وقت رئیس جمهور وقت داشته باشد، فکر کنم به تایوان کمک بیشتری کند. این را حدس می زنم. حدس می زنم که میخواهد چنین کند، فقط اینکه او وقتش را نداشته است. خب، به هر حال، دیگر وقتش رسیده که تایوان بیشتر شناخته شود و به آن بیشتر احترام گذاشته شود. شاید اگر دولت چین بسیار پر مشغله است که به تایوان کمک کند، شاید آنوقت دولت آمریکا نیز بتواند به تایوان کمک کند. هر کشوری که به تایوان کمک کند خوب است، زیرا آنها برای مدت زیادی تضعیف شده اند و برای مدت زیادی رنج دیده اند، تحقیر شده اند و آزار دیده اند. زمانش فرا رسیده است که تایوان به رسمیت شناخته شود و به آنها احترامی که شایسته اش هستند، داده شود. مردم تایوان نیز باید رفتار خوبی داشته باشند. آنها تا کنون بسیار خوب عمل کرده اند، فقط اگر بهتر باشند، عالی خواهد بود. البته این نظر من حقیر است.

برای مردم تایوان بهترین ها را آرزو میکنم. آرزو میکنم که کشورهای تایوان و چین، از بهترین ها برخوردار شوند و صلح، شادی، فراوانی داشته باشند، مثل همین حالا. امیدوارم اینها را حفظ کنید و توسعه دهید - معنویت درونی بیشتر شود و نیکی، نیکخواهی و شفقت را بیشتر ممارست کنید. وگانیسم بیشتر شود تا کشورهایتان اجر بیشتری برای حفظ صلح، شادی و شکوفایی برای همه داشته باشند. باشد که بهشت از همه شما حفاظت کند و به شما کمک کند تا آگاهی معنوی تان را تعالی بخشید. باشد که چنین شود. آمین. آمیتابا بودا، بودیساتوا کوان یین، از تایوان و چین محافظت کنید. خواهش میکنم، متشکرم. از همه قدیسان، فرزانگان و بوداهایی که از تایوان و چین، از ارتباط برادرانه آنها محافظت میکنند، تشکر میکنم. متشکرم. امیدوارم از پاسخ من راضی باشید. (بله، خیلی راضی هستم، استاد.) اگر نه، لطفاً همچنان هر سؤال دیگری که به کشورتان ربط دارد را بپرسید، چون شما تایوانی هستید، مسلم است که میدانید مردم تان نگران هستند و شما هم نگران میشوید، از اینرو وقت بیشتری گذاشتم تا به سؤال تان پاسخ دهم. اما اگر باز هم سؤال دارید، لطفاً بفرمائید. ( متشکرم، استاد، شما به همه چیز پاسخ دادید. از شما بسیار ممنونم. )

( استاد، در حال حاضر موقعیت های جدی بسیاری در سراسر جهان هست، ) بله، میدانم. ( از جمله آتش سوزی جنگل ها، سیلاب، تندباد، پاندمی، کمبود مواد غذایی و غیره. به نظر میرسد که هیچ کشور یا ملتی در امان نیست. ) بله. ( آیا استاد میدانند که همه اینها به نوعی میگذرند و زندگی به زودی به حالت عادی باز میگردد یا همچنان ادامه می یابد تا زمانیکه انسانها شیوه هایشان را تغییر دهند و برای شفای جهان، بیشتر تلاش کنند؟ یا شاید این به تغییر از عصری به عصر دیگر و آغاز دوره ای جدید ربط دارد که انسان ها باید اینها را تحمل کنند؟ )

در واقع عامل همه اینها خودمان بودیم. حالا میتوانیم آنرا جبران کنیم. (بله، استاد.) همین، پاسخ کوتاه ام همین بود. (بله، استاد.) ما نمیتوانیم برای میلیاردها، تریلیون ها موجود در این سیاره، منظورم حیوانات، موجودات معصوم است، جهنم ایجاد کنیم. (بله، استاد.) ما برای آنها جهنم ایجاد میکنیم، ما برایشان جهنم زجرآور ایجاد میکنیم بعد انتظار داریم زمین به بهشت تبدیل شود. چطور ممکن است؟ اینطور حتی تعادل برقرار نمیشود. تعداد حیواناتی که شکنجه میشوند و کشتار همگانی میشوند، از شمار انسانها هم بیشتر هستند. (بله، استاد.) چطور میتوانیم انتظار داشته باشیم...؟ "هر چه بکارید، همان را برداشت میکنید." در همه کتب مقدس، در تمام ادیان، این را به ما گفته اند، چطور میتوانیم فرار کنیم؟ (بله.) اگر انسانها تغییر کنند، فوراً سرنوشت ما تغییر میکند، (بله، استاد.) جهان تغییر میکند و هر چه آرزو کنید تحقق می یابد، منظورم آرزوهای خوب است. (بله، استاد.) مسلمه که اگر آرزوی بدی بکنید هم تحقق مییابد، اما بعد پیامدش وحشتناک است. (بله.) فکر کنم همه آنها این را میدانند. اما برایشان سخت است که عادت شان را تغییر دهند و طرز فکرشان را عوض کنند. (بله.)

بهشت ها خیلی، خیلی صبور بوده اند. (بله، استاد.) خداوند حتی فراتر از صبور بوده است. ولی ما اینها را بی اهمیت شمردیم. هنوز هم بی اهمیت می شماریم. اما من خوشحال هستم، گاهی در تلویزیون مان خبرهای خوبی می بینم. وقتی برنامه ها را به من میدهید تا ویراش کنم. (بله، استاد.) دیدم که حالا اخبار بهتری داریم. مردم امروزه کمتر و کمتر گوشت میخورند. در هر کشوری اینطور است. حتی در آمریکا که کشور گوشت گاو است. (بله.) آنها دوست دارند که استیک شان بزرگ و پخته باشد یا حتی خیلی هم پخته نباشد، اما حالا مصرف آن را کاهش می دهند. (بله، استاد.) از اینرو امیدوارم که یک روز دیگر گوشت نخورند. (بله.) ما برای "جهان وگان" دعا میکنیم، چون "جهان وگان"، یعنی "صلح جهانی". میدانید، حالا بیشتر و بیشتر صلح آمیز میشود چون حالا افراد بیشتری وگان هستند. (بله، استاد.) حتی اقیانوس ها پلانکتون های بیشتری رشد میدهند تا دی اکسید کربن بیشتر و هوای سمی بیشتری را جذب نمایند. (بله، استاد.) به تازگی چنین شده، نه فقط در گذشته. در گذشته هم از این اخبار داشتیم. حالا بیشتر شده. (بله.) می بینید؟ این با رفتار ما نسبت به دیگران تناسب دارد. اگر براستی قدر سیاره مان و جهان و هر آنچه در اینجا به ما داده شده را بدانیم، باید آنرا در عمل نشان دهیم. (بله.) نه اینکه هر روز فقط به کلیسا یا معبد برویم و بگوئیم: "آه، خدایا به خاطر همه چیزهایی که به من داده ای، تو را شکر میگویم." ما به عنوان انسان، چه چیز میدهیم؟ باید از خودمان این سؤال را بپرسیم. باید به این فکر کنیم که: ""حالا باید داده های خداوند، خالق، مخلوقات، همه موجودات، آنچه دریافت کرده ایم را جبران کنیم." (بله، استاد.) نه همیشه بگوئیم: "بهشت، به من بده، به من بده، به من بده." ما [نیکی] بدهیم. از طریق نیکخواه تر بودن، شفیق تر بودن، دلسوزی بیشتر نسبت به درد دیگران، طوری که گویی درد خودمان است. بعد اوضاع خوب میشود. به شما قول میدهم. (بله، استاد. متشکرم، استاد.)

من یک تعمیر سریع ندارم. سریعترین تعمیر اینست: همه وگان شوند و جهان به بهشت تبدیل میشود. شما از من انتظار دارید که اجی مجی کنم؟ چنین نمیکنم. حتی اگر بتوانم هم، دیگر چنین نمیکنم، دیگر نه، چون این عادلانه نیست. (بله، استاد.) شما این همه حیوان دردمند را می بینید، خدای من! وقتی آنها را در رنج می بینم، آنطور که آنها را می کشند، آنطور که شکنجه شان میکنند، آه، میتوانم بمیرم. گفتم: "بگذارید من برایشان بمیرم. خواهش میکنم اجازه دهید. اگر به این شکل کمکی میشود، بگذارید من به جای آنها بمیرم." اما اینطوری کمکی نمیشود. براستی چنین دعایی کردم. اما اصلاً تأثیر نداشت. (بله، استاد.) وقتی این چیزها را می بینم، دیگر نمیتوانم نگاه کنم. خیلی سخت تلاش میکنم ببینم، چون مجبور هستم. باید برنامه را تماشا کنم. (بله، استاد.) باید برنامه را ویرایش کنم. باید آن را بررسی کنم. نمیتوانم مثل شما ویراش کنم. شما جادو دارید. شما دستگاه های جادویی دارید. شما توانایی جادویی دارید. شما دانش جادویی دارید و شیوه کار را میدانید. من همه این چیزها را یاد نگرفتم. هرگز فکر نکردم که به اینها نیاز پیدا میکنم. قبل از آن، نیاز نداشتم. حالا ما سوپریم مستر تلویزیون را داریم، اما من تعداد زیادی افراد جوان و با استعداد مثل شما را دارم. حالا چه نیازی است که یاد بگیرم؟ قبلاً نیاز نداشتم؛ بعداً هم نیاز ندارم. (بله، استاد.) اما یاد گرفتم که مقداری از کارها را با کامپیوتر انجام دهم و شما تا همین حد هم باید به من افتخار کنید. (بله، استاد.) خیلی! آه، خدای من، همین مقدار کمی که میتوانم انجام دهم! اما قبلاً نمی توانستم. از اینرو احساس افتخار میکنم. این بهترین کارهای کامپیوتری است که میتوانم انجام دهم. به سؤالتان پاسخ داده شد؟ (بله، استاد. متشکرم.) من پاسخ جدیدی برایتان ندارم. (ممنون، استاد.) مشابه است. من مدام به جهانیان میگویم، اما به خودشان بستگی دارد. (بله، استاد.) آنها اختیار دارند و قدرت انجام آن را دارند. (بله.)

به اشتراک گذاری
به اشتراک گذاشتن در
جاسازی
شروع در
دانلود
موبایل
موبایل
آیفون
اندروید
تماشا در مرورگر موبایل
GO
GO
Prompt
OK
اپلیکیشن
«کد پاسخ سریع» را اسکن کنید یا برای دانلود، سیستم تلفن را به درستی انتخاب کنید
آیفون
اندروید